یادم نمی ره قیافه آن مرد را. بلوچ بود. کنار یک اتاق تمیز با کلی وسایل کهنه نشسته بود. نمی دانم چند سال قبل بود. 20 سال، 17 سال؟ گفت: آخه کله پخ پخو، دنبال چی هستی؟ کی راضی می شی؟
نمی دانم هنوز آن زیر زمین نمور ، نزدیک فرودگاه مشهد هست؟ هنوز آن مرد بلوچ، به گوشه اتاق نگاه می کند و نیم ساعت حرف می زند یا نه؟
اگر بود، می رفتم و بهش می گفتم: کله پخ پخو قول می ده آدم بشه. تو فقط بگو آیا باز هم اشتباه کرده؟
نوشته شده توسط رویا کریمی مجد