يكشنبه13 بهمن 1381
مدتهاست كه دارم با خودم كلنجارميرم كه در اين وبلاگ را تخته كنم.نه عادت دارم كه از خودم بنويسم نه عادت دارم كه ننويسم و نه مي توانم كه خودم را سانسور كنم.
اين روزها پر از خبر گذشت.يك سفر هيجانانگيز به قم با كلي عكس و خبر.اما هنوز بلد نيستم كه عكس بگذارم روي وبلاگم.
امشب بعد از هزار سال رفتم سينما براي ديدن فيلم هاي جشنواره.نامه هاي باد و روز كارنامه.تمام مدت فيلم نامههاي باد خواب بودم.بيشتر به درد جشنواره فيلم تجربي ميخورد.اما روز كارنامه من را به خاطرات دور كار كردن با مسعود كرامتي برد.
از اينكه اينقدر تكه پاره مينويسم حالم از خودم به هم ميخورد.اينقدر فقط مطالب ديگران را اديت ميكنم كم كم نوشتن دارد يادم مي رود.اما قرار يك گزارش جديد را شروع كنم:چرا مردها زنان مسن تر را دوست دارند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر