گفت: همه پیشرفت کردن جز ما فرهنگی های بیچاره.
گفتم: چطور؟
گفت: یک مدرسه هست در شمال شهر که بابت هر سال حدود سه میلیون تومان شهریه می گیرد. فکر می کنی امسال برای ثبت نام کلاس اول چند نفر توی صف بودند؟
گفتم: خب، مثلا 200 نفر.
گفت: نخیر خانم، شش هزار نفر.
دود از سرم بلند شد: شش هزار نفر؟
گفت: بعله. یک روز که رفته بودم اونجا با چند نفر از مادرها صحبت کردم. اکثرشون کارمند بودند.
خندیدم: خوب من هم کارمندم، ایشالله دخترم که هفت ساله شد می تونیم سالی سه میلیون براش خرج کنیم
زد تو سرم: بی چاره، می دونی تو با همین حد از سواد و قلمی که داری، اگر در یک کشور اروپایی زندگی می کردی چقدر دستمزدت بود؟
گفتم: نه
گفت:لااقل ماهی بیست هزار یورو
دود از سرم بلند شد: بیست هزار یورو
گفت: حالا چقدر قرار است حقوق بگیری؟
شروع کردم با انگشتانم حساب کردن: شاید این قدر، شاید هم این قدر، روزی 5 ساعت ونیم، با دو روز مرخصی و...
تکلمه: دیروز خواستم بعد از مدت ها یک دل سیر سالاد بخورم. رفتم میوه فروشی، یک کیلو گوجه، یک کیلو خیار، یک گل کاهو، پنج تا دونه لیمو ترش، شد 6500 تومان! د
نوشته شده توسط رویا کریمی مجد
۸ نظر:
با درود
هر چند در کار زار مطبو عات به طور مداوم حضور نداشتم اما اگاه می باشم که رنجنا مه ای است این شغلتان
بهر حال شاد باشید و امید وار
و رعنای زندگیتان سالم
یا حق
یکی از عادت های ما ایرانیان، پراکندن اطلاعات نادرست و گاه خنده دار است. خانم مجد، هیچکس در اروپا با سواد و دانش شما یا بسیار بالاتر از شما ماهی 20 هزار یورو حقوق نمی گیرد. خود من روزنامه نگارم و با روزی نه ساعت کار که تمام اش مفید است و حتی وقت نهار و قهوه هم ندارم، ماهی دو هزار یورو آن هم با اضافه کاری میگیرم. صدراعظم آلمان هم حقوق اش 20 هزار یورو نیست.از شما بعید بود که حرف حساب خودتان برای تصویر مدارس آنچنانی را با حرف ناحساب یک آدم بی اطلاع و با اتکا به اخبار شفاهی و غیرموثق، کم اثر کنید.
موفق باشید.
با درود
در جواب فردی که نوشته بودنند که حقوقها انچنان نمیباشد
خواستم از ایشان که گویا اگاه می باشند به دستمز دها بپرسم ایا می دانند فردی به سان پاتریک کلاوسون برای هر مقاله اش چقدر میگیرد؟
منظور خانم مجد دستمزد 20000 یوروئی نمی باشد بل به اندازه استرسی که وارد میشود حقوق نمی گیرند هر چند تازه ایشان به گمانم به نسبت دیگران شاید یه مقداری مناسب تر در یافتی داشته با شند
یا حق
راستش از آن دوست پرسیدم که حکایت این دستمزدها چیست. گفت تا آنجا که اطلاع دارد دستمزد یک گزارشگر شرایط بحرانی، به طور متوسط این مقدار است. البته ایشان نظر لطفی که به من داشتند، من را با گزارشگران تراز اول مقایسه کرده بودند.
بگذریم. همان یک شکم سیر سالاد، ما را بس.
تکلمه: برادر یا خواهر، دریافتی مناسب یعنی چقدر؟ به اندازه هزینه های یک ماه رعنا، یعنی مناسب؟
با درود
در اینکه رعنای شما حق داره به بهترین مدرسه بره به بهترین مهد بره براش مناسب ترین امور اموزشی و تفریحی را امده کنی هیچ شکی نیست که باید چنین باشه بنده به نسبت دوام شما در مطبو عات و اینکه در حوزه کاری غردی سرشناس هستید حدسم به این شکل بود حال اگر سو برداشتی شد بگذارید به حساب دفاع از شما که چنین پاسخ دادید
شاد و رعنای زندگیتان بالنده
یا حق
20,000 Euro dar maah? Valla ta oonja ke maa midoonim ye ostade daneshgaah da balatarin rada hoghooghesh be maahi 7000 euro ham nemirasa va labatta bad az kasre maliat be hamtar az 5000 euro nozool peida mikona. Hala chetor dooste shoma be 20,000 euro dar maah rasida man sar dar niavordam!!!
ميبينيد ما ايرانيها چقدر خودمان را گول ميزنيم ,من كه داراى درجه فوق لسانس مهندسى هستم درامدم ۲۸۹۰ يورو ميباشد و با احتساب كسرى ماليات ۱۸۶۰ يورو به حسابم ريخته ميشود. حتى گزارشگران درجه يك هم داراى ترفه هستند وچنين دستمزدى نميگيرند شايد منظور شما مانكنها و هنرپيشه ها باشند, مگر ۲۰۰۰۰ يورو علف خرسه?
با همين حرفهاست كه بسيارى از جوانان ايرانى فكر ميكنند كه اينور اب هميطور يورو ريخته و فقط كسى نيست كه جمعش كنه و با هزار مكافات وهزاران يورو هزينه خودشان را به اينجا ميرسانند و بعدش نميتوانند شكمشان را سير كنند و دست به دامان اداره خدمات اجتماعى ميشوند ودر ايران اسمش را ميگذارن كمكهاى دولتى واغلبشان دچار افسردگى ميشوند, لطفا همينطورى شايع پراكنى نكنيد ودر نظر داشته باشيدٌ كه بسيارى از ايرانيان تحصيلكرده در كشورهاى اروپا مشعول رانندگى تاكسى هستند و سوادشان هم از شما ها بيشتر است و اگر باور نداريد سرى بزنيد به ايستگاه راه اهن مركزى شهرهاى كلن و فرانفورت و يا همبورگ.
ارسال یک نظر