سخت بود، بعد از مدتها مانتو بلند و گشاد پوشيدم با جوراب ضخيم. مقنعه مشكي هم سرم كردم تا در اين هواي گرم، برم به حوزه علميه. جالب بود. در جنوبي ترين نقطه تهران، جايي كه تا به حال نرفته بودم، 140 دختر و زن جوان در جستجوي خدا دور هم جمع شدهاند. آنها نه تنها مثل طلبههاي مرد بابت علم آموزي پول نميگيرند بلكه شهريه هم پرداخت ميكنند.
همهشان زنان جواني بودند از جنس خودم. با دغدغههاي روزمره، از تربيت دخترانشان گرفته تا آخرين جايي كه براي برداشتن ابرو رفتهاند و كارش خوب بوده.همه شان درگير شكهايي خانه مان سوز شده بودند كه زندگي را بر آنها تلخ كرده و باز به راه ايمان پناه برده بودند.
بچههاي نجيبي بودند. در برابر خيلي از سوالهايم سرخ ميشدند اما جواب ميدادند. مثلا اين پرسش: تا به حال استاد مرد به شما پيشنهاد صيغه داده است؟
پاسخ همه شبيه هم بود: نه. اگر اين را در يك گزارش ميخواندم حتما باور نميكردم، اما از سرخيگونههايشان معلوم بود كه راست ميگويند.موقع بيرون آمدن چهرهها تغيير ميكرد. صورتها جدي ميشد، خنده از لبها دور. آستينهاي مشكي از كيفشان در ميآمد و كشيده ميشد تا روز انگشتان. ضخيمي جورابها يك بار ديگر كنترل ميشد. روسريهاي پايين آمده تا روي ابروها باز هم دستي كشيده ميشدو كش چادر پشت سر محكم.
از در حوزه كه بيرون آمدم مقابلم دختري ايستاده بود با مانتوي كوتاه، موهاي رنگ زده و بدون جوراب، داشت با موبايل صحبت ميكرد. از اين همه تفاوت با فاصله فقط يك ديوار شوكه شدم.
ما كجا زندگي ميكنيم؟ خدا كجا؟
۰۸ شهریور ۱۳۸۵
۰۶ شهریور ۱۳۸۵
متاسف شدم وقتي به عنوان اولين خبر امروز خواندم:
ابراز تاسف نصرالله از جنگ با لبنان
سيد حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، با اشاره به درگيری 34 روزه با اسرائيل گفته اگر می دانست که گروگان گرفتن دو سرباز اسرائيلی به چنين جنگی منجر می شود، چنين فرمانی نمی داد.
وی در مصاحبه با يک شبکه تلويزيونی لبنان گفته است: "اگر می دانستيم ربودن سربازها به اينجا می کشد، قطعا اين کار را انجام نمی داديم."
رهبر حزب الله همچنين اعلام کرده که نه نيروهای تحت فرمان وی و نه طرف اسرائيلی 'به سمت دور دوم' درگيری حرکت نمی کنند.
در سی و چهار روز درگيری ميان حزب الله و ارتش اسرائيل، بيش از 1000 لبنانی جان باختند و بر اثر حملات هوايی اسرائيل بخش های وسيعی از جنوب لبنان به ويرانه تبديل شد.
همين؟ فقط يك ابراز تاسف ؟ جوابگوي خانواده 1000 لبناني چه كسي خواهد بود؟
خوشحالم كه روز حسابرسي هست.
در ضمن:
مديرمسئول روزنامه ايران بيگناه شناخته شد
فكر ميكنيد بر سر مانا چه ميآيد؟
ببينيد ماجرا چقدر شور شده كه رسانههاي آن ور دنيا سعي ميكنند مشكلات ما را حل كنند. حالا بي بي سي هم به سوالات جنسي پاسخ ميدهد. خداييش دارد در اين رسانه جدي تغييرات عمدهاي ايجاد ميشود. هرچند لحن اين مطالب نشان ميدهد كه ميدانند چكار كنند.
اين پست هم شد بي بي سي نامه!!
ابراز تاسف نصرالله از جنگ با لبنان
سيد حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، با اشاره به درگيری 34 روزه با اسرائيل گفته اگر می دانست که گروگان گرفتن دو سرباز اسرائيلی به چنين جنگی منجر می شود، چنين فرمانی نمی داد.
وی در مصاحبه با يک شبکه تلويزيونی لبنان گفته است: "اگر می دانستيم ربودن سربازها به اينجا می کشد، قطعا اين کار را انجام نمی داديم."
رهبر حزب الله همچنين اعلام کرده که نه نيروهای تحت فرمان وی و نه طرف اسرائيلی 'به سمت دور دوم' درگيری حرکت نمی کنند.
در سی و چهار روز درگيری ميان حزب الله و ارتش اسرائيل، بيش از 1000 لبنانی جان باختند و بر اثر حملات هوايی اسرائيل بخش های وسيعی از جنوب لبنان به ويرانه تبديل شد.
همين؟ فقط يك ابراز تاسف ؟ جوابگوي خانواده 1000 لبناني چه كسي خواهد بود؟
خوشحالم كه روز حسابرسي هست.
در ضمن:
مديرمسئول روزنامه ايران بيگناه شناخته شد
فكر ميكنيد بر سر مانا چه ميآيد؟
ببينيد ماجرا چقدر شور شده كه رسانههاي آن ور دنيا سعي ميكنند مشكلات ما را حل كنند. حالا بي بي سي هم به سوالات جنسي پاسخ ميدهد. خداييش دارد در اين رسانه جدي تغييرات عمدهاي ايجاد ميشود. هرچند لحن اين مطالب نشان ميدهد كه ميدانند چكار كنند.
اين پست هم شد بي بي سي نامه!!
۰۵ شهریور ۱۳۸۵
سفر پشت سفر. اين تابستان، تابستان منحصر به فردي در زندگي من و رعنا است. ما بودن با هم و جدايي را تجربه ميكنيم. يك هفته بعد از بازگشتم، رعنا به وزن سابقش برگشته و كمي از نظر عاطفي متعادل شده است. هرچند هنوز در فكر مشاوره با روانشناس هستم. چون به شدت وابسته شده و اصلا استقلال طلبي سابق را ندارد. اما سعي ميكنم با او كاملا طبيعي رفتار كنم تا فرصت طلب نشود.
در حال حاضر بزرگترين دغدغه من نظم دادن اتاق رعنا است. از در و ديوار بازي فكري و لوازم نقاشي و ميبارد. دارد عادت ميكند موقع بازي، دورش پر از وسيله باشد. البته طراح صحنه بودن پدر رعنا هيچ ربطي به اين بينظمي ندارد!!!
جواز شرعی برای پرورش تمساح
مرگ دسته جمعی 24 دانش آموز در راه مشهد
روسپيگري در ادبيات معاصر
در حال حاضر بزرگترين دغدغه من نظم دادن اتاق رعنا است. از در و ديوار بازي فكري و لوازم نقاشي و ميبارد. دارد عادت ميكند موقع بازي، دورش پر از وسيله باشد. البته طراح صحنه بودن پدر رعنا هيچ ربطي به اين بينظمي ندارد!!!
جواز شرعی برای پرورش تمساح
مرگ دسته جمعی 24 دانش آموز در راه مشهد
روسپيگري در ادبيات معاصر
۰۴ شهریور ۱۳۸۵
۲۹ مرداد ۱۳۸۵
بامداد 28 مردادشعبان جعفری در آمریکا در گذشت
شعبان جعفری از باستانی کاران مشهور ایران و از بازیگران وقایعی که به سرنگونی حکومت دکتر محمد مصدق در 28 مرداد 1332 انجامید، صبح روز شنبه 28 مرداد 1385 در سن 85 سالگی در بیمارستانی در شهر تارزانای کالیفرنیا درگذشت. سهراب اخوان که مشغول ساختن فیلمی درباره زندگی شعبان جعفری است در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: سه سال است مشغول ساخت این فیلم هستم و امیدوار بودم در زمان حیات ایشان آماده شود، اما متاسفانه امروز احساس کردم باید یک برگ آخری نیز به این فیلم اضافه شود و نام فیلم را هم بنا به گفته خودش که گفت: اینجا آخر خط است، گذاشتیم «آخر خط». سهراب اخوان می گوید درباره نقش آقای جعفری در رویدادهای 28 مرداد به کرات و ساعت های طولانی با ایشان صحبت کردم و ایشان یک مخالفت علنی به صورت برنامه ریزی شده نداشته با آقای مصدق، بلکه او یک وفادار واقعی به شاه بود و در قلبش یک شاه وجود دارد به عنوان یک سمبول مملکتی و وقتی دید شاهش را دارند بیرون می کنند، خلقش تنگ شد.
شعبان جعفری از باستانی کاران مشهور ایران و از بازیگران وقایعی که به سرنگونی حکومت دکتر محمد مصدق در 28 مرداد 1332 انجامید، صبح روز شنبه 28 مرداد 1385 در سن 85 سالگی در بیمارستانی در شهر تارزانای کالیفرنیا درگذشت. سهراب اخوان که مشغول ساختن فیلمی درباره زندگی شعبان جعفری است در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: سه سال است مشغول ساخت این فیلم هستم و امیدوار بودم در زمان حیات ایشان آماده شود، اما متاسفانه امروز احساس کردم باید یک برگ آخری نیز به این فیلم اضافه شود و نام فیلم را هم بنا به گفته خودش که گفت: اینجا آخر خط است، گذاشتیم «آخر خط». سهراب اخوان می گوید درباره نقش آقای جعفری در رویدادهای 28 مرداد به کرات و ساعت های طولانی با ایشان صحبت کردم و ایشان یک مخالفت علنی به صورت برنامه ریزی شده نداشته با آقای مصدق، بلکه او یک وفادار واقعی به شاه بود و در قلبش یک شاه وجود دارد به عنوان یک سمبول مملکتی و وقتی دید شاهش را دارند بیرون می کنند، خلقش تنگ شد.
۲۷ مرداد ۱۳۸۵
۲۴ مرداد ۱۳۸۵
خب معلوم است، وقتي بيكار باشي و يك اينترنت پرسرعت هم داشته باشي، اولين كاري كه ميكني فضولي و خرابكاري است. فعلا تقويم زنانه اين شكلي شده تا يكي را پيدا كنم، يك دستي به سر و روش بكشد.تنها كاري كه كردم، برگرداندن سيستم كامنت است.
رعنا تب كرده. دستم بهش نميرسد كه براش كاري بكنم. فقط پشتم گرم است كه جليل خوب ازش مراقبت ميكند. دعا كنيد زود خوب بشه.
رعنا تب كرده. دستم بهش نميرسد كه براش كاري بكنم. فقط پشتم گرم است كه جليل خوب ازش مراقبت ميكند. دعا كنيد زود خوب بشه.
۲۳ مرداد ۱۳۸۵
۱۷ مرداد ۱۳۸۵
هنوز مايه خوشبختي من است اين رعنا. آنقدر خوشبختم كه هر روز هزاران بار آرزو ميكنم اين روزها و اين حال و احوال تمام نشود. اين هم رعنا خانم ترك دوچرخه پسر دايي اش.
***
مدتهاست كه ننوشتم. نه فرصت ميكنم و نه انگيزه اش را داشتم. تا امشب. روز خبرنگار تمام شد. از صبح هزار تا پيغام تبريك داشتم. اما حتي به يك دانه هم جواب ندادم.
امروز روز غريبي بود.
****
نميتوانستم غروب را در خانه تحمل كنم. اين هم از مضرات سفر رفتنهاي متعدد است. آدم عادت ميكند كه مدام بهش خوش بگذرد. همين شد كه دست دخترم را گرفتم و با هم رفتيم سينما!! كلي هم خوش گذشت و با هم پاپ كورن خورديم و سيب! هر صحنه جالبي هم كه ميديديم رعنا دوباره برام تعريف ميكرد: مامي، ني ني . مامي، ناناي. مامي.... وقتي هم از نگاه كردن به پرده عريض خسته ميشد، مينشست توي بغلم و بوسم ميكرد، آن هم از نوع صدا دارش.
وقتي اومديم خانه، گرسنه بود. داشتم براش غذا درست ميكردم كه عروسكش را اورد و گفت: به به ، مامي جون.
مردم براش. براي اولين بار من را ماميجون صدا كرد.
اشتراک در:
پستها (Atom)