تقويم زنانه
دست نوشته های مادری که روزنامه نگار است
۲۷ مرداد ۱۳۸۵
امشب گريه كردم. براي تنهايي يك مرد، براي رد دستهايي كه روي شانههايش مانده بود و هنوز بعد از سالها دستهايش را مي گذاشت روي آنها و بغضش ميشكست.اشك هايم مي ريخت در دريا. امشب انجا يك دريا اشك ريختم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر