۱۷ تیر ۱۳۸۹

تو این هیکل را می خواهی چکار؟

1- دارم مجله این هفته صدای دیگر را می بندم. دارم دنبال آدمی می گردم که در مورد حرف های رحیم پور ازغدی، حرف بزنه، کسی که بتونه بگه که برای هزارمین بار تفسیر کنه که چرا حکومت از همه ابزارهای فرهنگی و سیاسی و انتظامی اش استفاده می کنه تا زنها را خونه نشین کنه، آنها را محدود کنه به چهار تا دیوار و یک پنجره، پنجره ای به تلویزیون جمهوری اسلامی. و بعد از همین ابزار برای تحقیر اونها استفاده کنه. کاش می تونستم فایل صدای این برادر را پیدا کنم  تا با گوش های خودم بشنوم که می گه: 
تو این هیکل رو می خوای چه کار ؟ غیر از اینه که می خوای ببری تو قبر یا اینکه می خوای هیکلت رو ببری تو خیابون نشون بدی. استفاده هیکلت برای شوهرته و البته شوهرت برای توئه و برای بچه آوردن.


2- توی همین فکر و خیال ها بودم که زنگ زدم به تقی رحمانی، حال نرگس هنوز بهتر نشده، دیروز دو بار دچار حمله شده، حمله ای که باعث می شه هیچ عکس العملی نسبت به اطرافش نشان نده. تقی رحمانی من را آرام می کرد که: این اتفاق در زندانیان سیاسی خیلی معمول است، از سال 60 به بعد خیلی از زندانیان این عوارض را داشته اند که تا مدت ها باهاشون مونده و کم کم در طی سالیان خوب شده. 


3- متاسفم برای حکومتی که نرگس هاش در زندان و بیمارستانند و ازغدی هاش پشت ویترین تلویزیون
نوشته شده توسط رویا کریمی مجد

۱ نظر:

پریسا گفت...

سلام رویا جان از نرگس محمدی نگو که وقتی می بینمش به لیاقت و فهم مردم میهنم اشک می ریزم.خوشحالم که از زبان همسرش چیزی گفتی که آروم بگیریم.
درباره رحیم پورازغندی هم باید بگم که هرگز نمی تونی کسی رو پیدا کنی که جواب سوالت رو ندونه.
قربونت بشم.کپل قشنگم