۲۰ آذر ۱۳۹۲

پریود شدن سخت تر است یا ریش تراشیدن؟


صبح است، تازه از شیفت شب رادیو به خانه برگشتهام و درد حوالی شکم و کمر یک لحظه رهایم نمیکند. از قفسه دارو در حمام مسکن برمیدارم. جلیل در حال تراشیدن ریش است. میپرسد: سردرد داری؟ 
میگویم: نه، پریود شدم. و غر میزنم: کی به این درد لعنتی عادت میکنم؟ میپرسد: مگر میشود عادت کرد؟ 
میگویم: لابد میشود! میگوید: هر وقت من به ریش تراشیدن عادت کردم، تو هم به پریود عادت میکنی. میگوید: عین هم هستند، فقط شما غر میزنید، ما نمیزنیم! 
می غرم: مقایسه نکن، این کجا و آن کجا.
میگوید: آره، اصلا مثل هم نیستند، ریش داشتن خیلی سختتر است! 
سختتر است؟ سختتر؟ اصلا در دنیا مگر چیزی سختتر از پریود شدن هم هست؟ هر ماه، پر از درد، پر از خون، پر از به هم ریختن وضعیت هورمونی و عصبی؟ 
میگوید: تصور کن، هر صبح با خارش صورت از خواب بیدار بشی، جرات نداری حوصله ریش تراشیدن نداشته باشی، به محض اینکه با ته ریش بیرون بری همه میپرسند چی شده؟ 
میگویم: اما مال ما طولانیتر است.
میگوید: ریش هم همین طوره، اول بلوغ وقتی دلت میخواهد خوش تیپ و مرتب باشی، با هر دانه ریش از یک طرف صورتت یک جوش میزنه بیرون، تا یاد بگیری چطوری باید درست بتراشی، همه جای صورتت را زخم کردهای. توی مدرسه زمان ما، کلی تبلیغ میکردند که ریش تراشیدن مکروه است و هفتهای یک بار هم معلم پرورشی در این مورد خطابه سر میداد. 
میگویم ولی لازم نیست پنهانش کنی، توی صورتت است و همه دارند. 
میگوید: اتفاقا همه ندارند، و آنها که ندارند هم بهانهای است برای مسخره شدنشان. «کوسه بزرگ» یادت نیست. 
میگویم: ولی درد ندارید! 
میگوید: مرد بودن درد دارد، خیلی هم درد دارد، فقط نه مسکن دارد و نه انواع و اقسام پد بهداشتی!

هیچ نظری موجود نیست: