۲۶ فروردین ۱۳۸۲

سه شنبه 26-01-82

گفتند بنويس گفتم چشم.
امروز پر بودم از انرژي.روز خوبي بود و تمام ان را مديون ديشب هستم.ديشب تقريبا اولين اكران خصوصي فيلم"زنانه"بود.فيلم مستندي كه مهناز افضلي كارگرداني كرد و من محقق ان بودم.وقتي ديگران فيلم را نگاه مي‌كردند من محو تماشاي انها بودم كه چطور با ادمهاي فيلم مي‌خندند و چطور با انها متاثر مي‌شوند.وقتي سپيده -يكي از شخصيت‌ها-ترانه "من از اون اسمون ابي ميخوام"سيمين غانم را مي‌خواند غم توي چشمهاي بعضي ‌ها را مي‌شد ديد.
فيلم "زنانه"فيلمي در مورد زنها است.زنهايىمثل همه زنهاي روي زمين .زنهايي كه وقتهاي بيكاري‌شون را در يك توالت عمومي جمع مي‌شوند و با هم گپ مي‌زنند.زنهايي كه ما انها را روسپي خطاب مي‌كنيم اما از خيلي از ماها با‌معرفت‌ترند.زنهايي كه اقلا زبون هم را مي‌فهمند.

به سلامتي سارس هم امد.چشم همه ما روشن! تنها راه جلوگيري از ابتلا به ان اين است:نفس نكشيد
اگر به كشورهاي:ويتنام-چين-هنگ كنگ وسنگاپور سفر كرده‌ايد مواظب خودتان باشيد.

هیچ نظری موجود نیست: