۱۴ فروردین ۱۳۸۴

همه چيز در بدترين وضع ممكن است. درست در اولين روز كاري سال جديد پرستار رعنا دست من را در حنا گذاشت. دست خانم شكسته و نمي‌تواند از رعنا نگهداري كند. امروز قرار است جليل ساعت 3 خودش را به خانه برساند و رعنا داري كند و من آن ساعت سر كار بروم، ولي نمي‌توانيم هرروز اين كار را بكنيم. من دنبال يك پرستار قابل اعتماد و ورزيده مي‌گردم. كسي سراغ دارد؟

هیچ نظری موجود نیست: