چهارشنبه 11دي 1381
حالا ديگه تقريبا هر چهارشنبه به چهارشنبه مي نويسم.شايد اينطوري حرف بيشتري داشته باشم.
شهرت طلبي چيز بدي است جاه طلبي از ان بدتر.اعتماد كردن كار عبثي است اميد بستن از ان عبث تر.عاشق شدن اتفاق خنده داري است دوست داشتن خنده دارتر.و اخر همه اين كه زندگي سخت است سخت تر از هر چيزي كه بشود به ان فكر كرد.
مي گويد: بايد روزنامه نگار مستقلي باشي بدون وابستگي به هر حزب يا گروه يا تفكري. 10 دقيقه بعد سخنگوي حزب مي خواهد ديدگاههاي حزب را رعايت كنم.
مي گويد:تعهد اخلاقي مال جهان سومي ها است.نيم ساعت بعد اخم مي كنند كه :از چه رنجيده اي كه مي خواهي بروي؟
مي گويد:انها پشتت را خالي مي كنند.يك ساعت بعد جوابيه را مي گذارند روي ميز:خودت زنگ بزن حلش كن.
مي گويد :تو لياقت بيشتر از اينها را داري.فردا از نگاهشان مي خوانم:اگر ما نبوديم؟!
تناقض تناقض تناقض
كاش مي شد فقط سه روز مي رفتم مسافرت.بدون دغدغه صفحه ها لايي گزارش مصاحبه صانعي دادگاه عبدي اعترافات بورقاني عاقبت جبهه مشاركت و هزارتا اتفاقي كه به من هيچ ربط ندارد اما در گيرشم .
راستي سال نو مبارك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر