۰۹ اردیبهشت ۱۳۸۶

روسپیگری مردانه

نمی دانم که چه طور بحث به این جا کشید، مدت ها بود که در این موارد با هم حرف نزده بودیم، نه این که حرف نزنیم، رعنا فرصت هیچ حرفی را به ما نمی داد.
نشسته بودم کنار میز نهارخوری و چایی می خوردم که رسید، کمی زودتر از همیشه، رعنا جیغ کشید و پرید بغلش، بعد هم آمد نشست کنارم تا براش چایی بریزم. یاد مامانم افتادم. مدت ها بود که چایی نریخته بودم و دلم برای چایی مامان پز تنگ شده بود. حال و احوال روزانه و بعد یک مرتبه سوال: جلیل، خیانت یعنی چی؟ با تعجب نگاهم کرد. برایش از بحث های مجله زنان گفتم و تغییر شکل و محتوای قراردادها و این که چرا دیگر زن ها از این که مردشان بیرون غذا بخورد ناراحت نمی شوند اما اگر تمایلات جنسی اش را بیرون از خانه آرام کند، ناراحت می شوند. هنوز با تعجب به من نگاه می کرد. پرسیدم: چرت می گم؟ گفت: نه، ولی این مسایل خیلی وقته که حل شده.
وا رفتم:" کجا حل شده؟ تو خانه ما؟ تو فامیل ما؟ یا توی جامعه؟
خندید، فهمید که هول شدم: نمی دانم. فقط بدون که الان آن قدر که آدم ها در مورد تغییر شکل به قول تو قراردادهاشون حرف می زنند، در مورد آب و هوا حرف نمی زنند.
مثل تشنه به آب رسیده پرسیم: یعنی همه راحت می گویند که هر کدام از نفسانیاتشان را کجا و چگونه ارضا می کنند؟
جواب داد: بله، مثلا.... برای فرار از غرغرهای زنش یک مدت با .... بود. شوهر... بیماری قند دارد و خودش با ع است. ع از ... خسته شده و حالا با ... و ..... است.
ع را می شناسم، خوب، آخرین خبری که ازش داشتم این بود که در یک زمان با .... و .... و .... است. پرسیدم: ببینم، مردها از این که هر شب با یکی باشند احساس روسپی گری بهشون دست نمی دهد.احساس دستمالی شدن، چرک شدن؟ چه فرقی وجود دارد بین زنی که کنار خیابان می ایستد با این مردها؟
شاخ در آوردم وقتی جمله اش تمام شد: ع خودش هم می گه که من یک روسپی هستم.
و آن وقت تکلیف خیانت چی می شه؟ آدم ها تا کی می توانند زیر یک سقف، و فقط زیر یک سقف همدیگر را تحمل کنند. پس احساس آدم ها چی می شه؟ همه چیز شده قرارداد؟ همه چیز شده معامله؟
عصبانی شدم، اما می دانستم که عصبانیتم بی دلیل است. باید باور کنیم که آدم ها هر طور دلشان بخواهد زندگی می کنند و هر جور دلشان بخواهد در مورد هم فکر می کنند.
چایی تمام نشده بود که یکی از دوستان زنگ زد و پیشنهاد داد که با هم شام را بیرون بخوریم. آمدند دنبالمان و با یک ماشین رفتیم. در راه صحبت از دوست مشترکی شد که روزگاری حاضر نبود رو در رو با خانم ها صحبت کند و چند شب قبل دیده بودندش که با یک خانم( غیر از همسرش) در یک رستوران شلوغ و پر سر و صدا شام می خورده.
وقتی برگشتیم خیلی طول کشید تا خوابم برد. خیانت یعنی چه؟ آیا زنی که همسرش می داند او با مرد دیگری بیرون رفته خیانت کار است؟ پس چرا مرد یک چاقو و یک قانون مجازات اسلامی بر نمی دارد و به سراغش نمی رود؟
آیا مردی که آن سوی میزی نشسته و به صورت زنی غیر از همسرش نگاه می کند خیانتکار است؟
تکلیف هزاران زنی که برگه صیغه نامه رسمی همسرشان را لای سند ازدواج خود پیدا کرده اند چیست؟
چرا آنها خیانتکار نیستند و ما هستیم؟
بعد التحریر: مثل این که خیانت شده مساله روز
فهیمه خضر حیدری: درباره خیانت
محمد آقازاده: خیانت همسران
نوشته شده توسط رویا کریمی مجد

۱ نظر:

نسيما گفت...

شايد
بعيد نيست مرد هاي روسپي
وزنان روسپي چه فرقي مي كند
اما حل نشده مطمئنم