۱۹ تیر ۱۳۸۶

حکایت مرخصی و گزارش نویسی

از حاتمی کیا مرخصی گرفتم، این یعنی یک معجزه. برای اولین بارهم نگفت: به شرط جبران! حالا مانده ام که قرار است چه بنویسم؟ بعد از پنج سال تحقیق میدانی و غیر میدانی، متمرکز و غیر متمرکز قرار است گزارش صیغه را بنویسم. اما هنوز، با گذشتن یک روز از دو روز مرخصی هیچ ننوشته ام.
مانده ام چه بنویسم. هیچ چیز آن طور که دوست داشتم پیش نرفته، هیچ زنی از صیغه شدنش راضی نبوده، هیچ مردی نمی گوید که اجازه می دهد دخترش صیغه شود. همه سوال های برانگیزاننده ای هم که می پرسم تا یک نفر تحریک شود و از این سیستم دفاع کند، به سنگ خورده اند.
امروز در محضر استاد موسوی بجنوردی با جسارت گفتم: زنی که اعلام می کند 23 بار صیغه شده چه فرقی با یک روسپی دارد؟ جمله را تمام کردم و پس کشیدم. منتظر یک جواب تند همراه با اخم و کمی دلخوری از سوی استاد بودم. اما او با سعه صدر نشان داد که الحق" تپل ها مهربانند". کمی مکث کرد و گفت: هیچ فرقی ندارد. فردی که بی عفت شود، فرقی ندارد که آن یک جمله را بگوید یا نگوید.
کاش می توانستم از شادی جیغ بکشم و به هوا بپرم و یا... موضوع گزارشم را با جسارت تعیین کردم: تفاوت روسپی گری و صیغه!!
باید بجنبم فقط یک روز دیگر مرخصی دارم.
این جمله" تپل ها مهربانند" را خود استاد گفتند و البته نقل می کردند از مرحوم فاضل لنکرانی که معتقد بودند چاق ها بدجنس نیستند. و البته ایشان بعد از آقای ابطحی دومین روحانی بودند که می گفتند: ما چاق ها!!
منظورشان از فعل جمع، گوشه چشمی هم به کیلوهای اضافه بنده بود!که گویا مانتوی گشاد و مقنعه بلند هم پنهانشان نکرده بود.

نوشته شده توسط رویا کریمی مجد

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام.ماكه به خودمون (ن)مي گيريم

ناشناس گفت...

آقای قاضی زاده در کلاس گزارش نویسی به ما می گفت که رویا کریمی مجد بهترین گزارش نویس حوادث حال حاضر ایران است. این شد که با دیدن اسمت در لینک یکی از دوستان سریع آخرین مطلبت را خواندم. به وبلاگ من هم اگر سری بزنی و نظر دهی، خوشحال خواهم شد