۰۸ مرداد ۱۳۸۸

نوشتند "زهرا" و خواندم "ندا"

به زنان قهرمان وطنم/ فاطمه راکعی

مرا بشنو، این خون، صدای من است

"ندامن،آری، ندای من است

ندایی که بغض فرو خورده نیست

صدای شهید است، او مرده نیست!

ندایی که در اوج، زهرایی است

و آواز دلهای دریایی است

نوشتند "زهرا" و خواندم "ندا"

شینه اند از بس که این نامها...

شهیدان مظلوم بی یاورم

برای شما مادوم، مادرم...

خدایا چه شد حرمت مادران؟

وصایای دیرین پیغمبران؟!

گل است و گلوله، سلام است و مشت!

به نازکدلان، حرفهای درشت!

بلندیم و بالا، نه خاشاک و خس!

عقابیم، حتی اگر در قفس...

کجا شأن ایرانی و زن کشی؟!

مرام مسلمانی و زن کشی؟!

قسم بر سرشت اهورایی ام

به قانون فرهنگ زهرایی ام

که این فصل، فصل خروشان من است

بترسید از آن یلی که زن است!

نوشته شده توسط رویا کریمی مجد

هیچ نظری موجود نیست: