من آدم خوششانسي هستم. درست درزماني كه وقت كافي دارم، كلي كلاس و جلسه مفيد تشكيل شده است. كلاسهاي " جامعه شناسي در ژورناليسم" كه هر چهارشنبه تشكيل ميشود سبب شده كه مطالعه در اين مورد را كاملا جدي شروع كنم. حضور دكتر افسانه نجم آبادي و طرح بحث هويت جنسي هم عامل بررسي دوباره مشكلات زندگي شخصيام شده است. نكته بسيار مهمي كه ديروز با يك دوست عزيز بحث ميكردم، گرفتاري در ميانه سنت و مدرنيسم بود كه فكر ميكنم خيلي از زنها مثل من گرفتار آن هستند.
شايد به نظر برسد كه من و امثال من خيلي از قيد و بندهاي سنت را كنار زدهايم اما همين مساله باعث شده نتوانيم از خيلي از راهحلهاي سنتي استفاده كنيم. مهمتر آن كه، در صورت بروز مشكلي در زندگي مان، پيدا كردن راه حل دشوارترو سختتر است. بگذاريد در اين مورد مثال بزنم. در خانواده من، من تنها كسي هستم كه فرزندم را نه به خانوادهام سپردم و نه به مهدكودك اعتماد كردم. براي اولين بار در ميان خانوده نزديكم من به يك پرستار اعتماد كردم. خب، تا اينجا كلي مدرن! رفتار كردم. اما حالا وقتي ميبينم رعنا گاهي اوقات از بغل من به بغل مينا جون ميپرد، نميدانم اين رفتاررا چطور ارزيابي كنم:مثبت يا منفي. آيا درست است كه يك دختر 17 ماهه زني را به اندازه مادرش دوست داشته باشد. زني كه مناسباتش با او نه برپايه خويشاوندي، كه بر اساس كسب درآمد تعريف شده است.
يا اين كه در بحث ديروز من معتقد بودم كه روسپيگري رابايد به عنوان يك شغل مورد بررسي قرار داد نه مقولهاي اخلاقي. اما بعد از تمام شدن بحث اين سوال در ذهنم شكل گرفت كه: اگر يكي از دوستانم و يا مثلا رعنا تصميم بگيرند اين شغل را انتخاب كنند، آيا باز هم ميتوانم در مورد او قضاوت اخلاقي نداشته باشم. در هر حال نوع تربيت و تجربههاي من، بارقهاي از اخلاقگرايي را در من ايجاد كرده كه نميدانم جداي از مباحث نظري، چه تاثيري در تفكر من خواهد داشت.
( كاش كامنتهام درست بود و ميتوانستم از نظر شما با خبر شوم. كاش به من اي- ميل بزنيد.
k_ roya@yahoo.com)
*********************************************************************
آمار قتل در ايران
'طرح عفاف برای جلوگيری از بدحجابی در ايران اجرا می شود'
مصاحبه رويا طلوعي با ديلي تلگراف( كاش ميتوانستم متن كامل را روي وبلاگم بگذارم(
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر