۱۲ آبان ۱۳۸۳

جيكولك دختر است. اين را دكتر سونوگرافيست گفت و من ماتم برد از اين كه من با اين دختر شيطون چكار كنم؟ از وقتي كه تكان خوردنش را احساس كردم، فكر مي‌كردم كه پسر است. حتي به ذهنم هم خطور نمي‌كرد كه اين موجود شيطان و قل قلي بتواند يك دختر باشد. يك بار كه نصف شب از شدت تكان‌هاش از خواب بيدار شدم، بي‌اختيار گفتم:" هي يواش پسر. چكار مي‌كني؟" و بعد از آن بود كه هر بار شيطاني مي‌كرد يا شكمو بازي در مي‌آورد همين طور خطابش مي‌كردم.
راستش فكر مي‌كنم شكمو بازي جيكولك به خودم رفته. فقط كافي است كه يك نوشيدني گرم شيرين، مثلا شير كاكائو بخورم، آنچنان دست و پايي مي‌زند كه اگر به دنيا آمده بود حتما يك ليوان ديگر بهش مي‌دادم. از طرف ديگر هر غذايي كه فكر كنيد دوست دارد مخصوصا كله پاچه و كباب. يك بار كه توي صف كله پاچه ايستاده بوديم، آنقدر تكان خورد كه بي‌اختيار دستم را گذاشتم روي شكمم تا آروم شود. و يك بار كه به رستوران نايب رفته بوديم، بعد از تمام شدن غذا جليل پرسيد:" رويا سير شدي؟" و من جواب دادم:" من آره، ولي در مورد جيكولك مطمئن نيستم." برخلاف هميشه كه بعد از غذا آرام مي‌شود و به نظر من مي‌خوابد، آن روز يك بند تاب مي‌خورد و احتمالا هنوز كباب مي‌خواست.
جيكولك حسابي هم سرمايي است. هميشه شكم من يخ كرده است و هر چه مي‌پوشانمش باز هم احساس سرما مي‌كنم. در عوض صبح‌ها كه از خواب بيدار مي‌شوم و شب تا صبح جيكولك زير پتوي گرم حسابي كيف كرده، خودش را به سطحي‌ترين لايه شكمم مي‌كشد، طوري كه فكر مي‌كنم حتي ضربان قلبش را مي‌توانم از روي پوست شكمم ببينم و واي به وقتي كه شكمم را با روغن چرب مي‌كنم. خودش را مي‌چسباند به استخوان‌هاي كمرم تا از سرماي روغن يا كرم روي پوستم در امان باشد.
راستي، احتمالا جيكولك يا خبرنگار خواهد شد يا حقوقدان. چون به شدت نسبت به مسايل حقوقي و خبري حساس است. چند روز پيش براي مصاحبه رفته بودم دايره 10 اداره آگاهي و داشتم با سرهنگ عطايي در مورد ضرب و شتم متهمان به قتل حرف مي‌زدم. آنقدر تكان خورد و بالا و پايين پريد كه من از شدت غلغلك نمي‌توانستم لبخندم را كنترل كنم. حتما سرهنگ عطايي از خودش مي‌پرسيد اين بحث چه نكته جذاب و خنده داري داشت كه من به آن لبخند مي‌زدم؟

هیچ نظری موجود نیست: